امضای رضوی
چند سالی بود که بهصورت افتخاری با برخی ادارات همکاری میکردم. روزی یکی از مسئولان یکی از ادارات تماس گرفت و از من برای همکاری در بخشی جدید دعوت کرد. با آنکه هیچ تلاشی برای گرفتن این سمت نکرده بودم، این جابهجایی به مذاق مسئول قبلی خوش نیامد.
چند روز بعد، نامهای از استان رسید که مسئولین آن واحد باید در همایشی استانی به نوبت سخنرانی کنند.
با وجود آمادگی کامل، اضطراب زیادی داشتم. “بسمالله” گفتم و ارائهام را آغاز کردم.
در پایان جلسه اعلام شد که برگزیدگان، به قید قرعه، هدیه سفر مشهدمقدس دریافت میکنند.
در کمال ناباوری نام من، هم در فهرست برگزیدگان بود و هم یکی از قرعه ها به نامم افتاد.
سفر آغاز شد. اقامتگاهی نزدیک حرم، نمازهای جماعت، کلاسهای اخلاق، و جلسات طب اسلامی که مدتی بود به آن علاقهمند شده بودم.
زیارتی ناب و آرام، از آن دست که در خاطر میماند.
چند روز پس از بازگشتم، با پیگیریهای همان شخص، حکم من لغو شد و او دوباره به سمت خود بازگشت و شاد از بازگشتش.
و من؟
شادتر از او…
زیرا با همان حکم کوتاه، امام رضا (ع) دعوتنامهای برایم امضا کرده بود. دعوتی که تا همیشه در دلم ماند.